رسول اكرم(صلی الله عليه وآله وسلم)
چت روم
درباره ما


سبحان بدیعی
با سلام.به وبسایت خودتون خوش اومدین.بنده سبحان بدیعی هنرجوی سال دوم رشته کامپیوتر هستم و در هنرستان حرفه ای ((عسگری))استان آذربایجان غربی در حال تحصیل ام و همواره سعی میکنم که این سایت رو به آخرین مطالب علمی دنیا آپدیت کنم و بیشتر مطالب در علوم سخت افزاری و نرم افزاری کامپیوتر متمرکز بشه.ممنونم واسه حمایت های تمام عزیزان از جمله دبیران هنرستان، هم کلاسی ها و شما وبگردان محترم. Hey. Welcome to your website. Servant Sobhan badie second-year student in the School of Computer Science and am a professional ((Askari)) West Azarbaijan studying and I always try to update this website with the latest scientific world. and most of the content was focused on hardware and software. thank you for all the support for my loved ones, including school teachers, classmates and respected your browser.
ايميل : ss.badie@gmail.com


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 124
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 126
بازدید ماه : 409
بازدید کل : 131342
تعداد مطالب : 378
تعداد نظرات : 2971
تعداد آنلاین : 1



  • تاريخ ارسال : دو شنبه 9 بهمن 1391, 12:42
  • دسته بندي : <-CategoryName->
  • نويسنده : سبحان بدیعی

رسول اكرم(صلی الله عليه وآله وسلم)

پرتوی از سيره و سيمای محمّد(صلی الله عليه وآله وسلم)

حضرت محمّد(صلی الله عليه وآله وسلم)، فرزند عبداللّه بن عبدالمطّلب بن هاشم بن عبدمناف، در مكّه به دنيا آمد.پيش از ولادت، پدرش عبداللّه درگذشته بود.محمّد(صلی الله عليه وآله وسلم) شش سال داشت كه مادرش آمنه را نيز از دست داد.او تا هشت سالگی زير سرپرستی جدّش عبدالمطّلب بود و پس از مرگ جدّش در خانه عمويش ابوطالب سُكنا گزيد.رفتار و كردار او در خانه ابوطالب، نظر همگان را به سوی خود جلب كرد و ديری نگذشت كه مهرش در دلها جای گرفت.او برخلافِ كودكانِ همسالش كه موهايی ژوليده و چشمانی آلوده داشتند، مانند بزرگسالان موهايش را مرتّب میكرد و سر و صورتِ خود را تميز نگه می داشت.او به چيزهای خوراكی هرگز حريص نبود، كودكان همسالش، چنان كه رسم اطفال است، با دستپاچگی و شتابزدگی غذا می خوردند و گاهی لقمه از دست يكديگر می ربودند، ولی او به غذای اندك اكتفا و از حرص ورزی در غذا خودداری می كرد.در همه احوال، متانت بيش از حدِّ سنّ و سالِ خويش از خود نشان می داد. بعضی روزها همين كه از خواب برمیخاست، به سر چاه زمزم می رفت و از آب آن جرعهای چند می نوشيد و چون به وقت چاشت به صرف غذا دعوتش می نمودند، می گفت : احساس گرسنگی نمی كنم. او نه در كودكی و نه در بزرگسالی، هيچ گاه از گرسنگی و تشنگی سخن به زبان نمی آورد. عموی مهربانش ابوطالب او را هميشه در كنار بستر خود می خوابانيد. همو گويد: من هرگز كلمه ای دروغ از او نشنيدم و كار ناشايسته و خنده بيجا از او نديدم. او به بازيچه های كودكان رغبت نمی كرد و گوشه گيری و تنهايی را دوست میداشت و در همه حال متواضع بود. آن حضرت در سيزده سالگی، ابوطالب را در سفر شام، همراهی كرد. در همين سفر بود كه شخصيّت، عظمت، بزرگواری و امانتداری خود را نشان داد. بيست و پنج سال داشت كه با خديجه دختر خويلد ازدواج كرد. محمّد(صلی الله عليه وآله وسلم) در ميان مردم مكّه به امانتداری و صداقت مشهور گشت تا آنجا كه همه، او را محمّد امين می خواندند. در همين سنّ و سال بود كه با نصب حجرالاسود و جلوگيری از فتنه و آشوب قبايلی، كاردانی و تدبير خويش را ثابت كرد و با شركت در انجمن جوانمردان مكّه (= حلفالفضول) انسان دوستی خود را به اثبات رساند. پاكی و درستكاری و پرهيز از شرك و بت پرستی و بی اعتنايی به مظاهر دنيوی و انديشيدن در نظام آفرينش، او را كاملاً از ديگران متمايز ساخته بود. آن حضرت در چهل سالگی به پيامبری برانگيخته شد و دعوتش تا سه سال مخفيانه بود. پس از اين مدّت، به حكم آيه « وَ أَنـْذِرْ عَشيرَتَكَ الاَْقـْرَبينَ»;  يعنی: « خويشاوندان نزديك خود را هشدار ده!»، رسالت خويش را آشكار ساخت و از بستگان خود آغاز كرد و سپس دعوت به توحيد و پرهيز از شرك و    بت پرستی را به گوشِ مردم رساند. از همين جا بود كه سران قريش، مخالفت با او را آغاز كردند و به آزار آن حضرت پرداختند. حضرت محمّد(صلی الله عليه وآله وسلم) در مدّت سيزده سال در مكّه، با همه آزارها و شكنجه های سرمايه داران مشرك مكّه و همدستان آنان، مقاومت كرد و از مواضع الهی خويش هرگز عقب نشينی ننمود. پس از سيزده سال تبليغ در مكّه، ناچار به هجرت شد. پس از هجرت به مدينه زمينه نسبتاً مناسبی برای تبليغ اسلام فراهم شد، هر چند كه در طی اين ده سال نيز كفّار، مشركان، منافقان و قبايل يهود، مزاحمت های بسياری برای او ايجاد كردند. در سال دهم هجرت، پس از انجام مراسم حجّ و ترك مكّه و ابلاغ امامت علی بن ابیطالب(عليه السلام) در غدير خم و اتمام رسالت بزرگ خويش، در بيست و هشت صفر سال يازدهم هجری، رحلت فرمود.

 

اخلاق و سيره پيامبر اكرم(صلی الله عليه وآله وسلم(

رسول اكرم(صلی الله عليه وآله وسلم) كاملترين انسان و بزرگ و سالار تمام پيامبران است. در عظمت آن حضرت همين بس كه خداوند متعال در قرآن مجيد او را با تعبير « يا ايّها الرّسول» و    « يا ايّها النّبی» مورد خطاب قرار میدهد و او را به عنوان انسانی الگو برای تمام جهانيان معرّفی    می نمايد: « لَقَدْ كانَ لَكُم في رَسُول اللّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»; « در] سيره و سخن[ پيامبر خدا برای شما الگوی نيكويی است.» او به حقّ دارای اخلاقی كامل و جامعِ تمام فضايل و كمالات انسانی بود. خدايش او را چنين می ستايد: « إِنّك لَعَلی خُلُق عَظيم»; « ای پيامبر تو دارای بهترين اخلاق هستی.» « وَلَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ»; « اگر تندخو و سخت دل میبودی مردم از اطرافت پراكنده میشدند.» از اين رو، يكی از مهمترين عوامل پيشرفت اسلام، اخلاق نيكو و برخورد متين و ملايم آن حضرت با مردم بود. در طول زندگانی او هرگز ديده نشد وقتش را به بطالت بگذراند. در مقام نيايش هميشه می گفت: « خدايا از بيكارگی و تنبلی و زبونی به تو پناه میبرم.»، و مسلمانان را به كار كردن تحريض مینمود. او هميشه جانب عدل و انصاف را رعايت    می كرد و در تجارت به دروغ و تدليس، متوسّل نمی شد و هيچ گاه در معامله سختگيری نمی كرد و با كسی مجادله و لجاجت نمی نمود و كار خود را به گردن ديگری نمی انداخت. او صدق گفتار و ادای امانت را قوام زندگی می دانست و می فرمود: اين دو در همه تعاليم پيغمبران تأكيد و تأييد شده است. در نظر او همه افراد جامعه، موظّف به مقاومت در برابر ستمكاران هستند و نبايد نقش تماشاگر داشته باشند. می فرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، ياری نما! اصحاب گفتند: معنی ياری كردن مظلوم را دانستيم، ولی ظالم را چگونه ياری كنيم؟ فرمود: دستش را بگيريد تا نتواند به كسی ستم كند!خواننده گرامی! از آنجا كه ما در روزگار تباهی اخلاق و غلبه شهوات و آفات به سر می بريم، مناسب است كه در اينجا سيمای صميمی پيامبرانِ الهی را عموماً و چهره تابناك و حقيقتِ انسانی محمّد پيامبر اسلام را خصوصاً در تابلوی تاريخی مستند و شكوهمندی بيابيم كه به حقّ در عصر ما برترين تصوير انسانی نزديك به حقيقت از آن حضرات است. منشور سه بُعدی تاريخ، سه چهره را نشان میدهد: قيصران، فيلسوفان و پيامبران. پيامبران « سيمايی دوست داشتنی دارند، در رفتارشان صداقت و صميميّت بيشتر از اُبّهت و قدرت پيداست، از پيشانيشان پرتو مرموزی كه چشمها را خيره می دارد ساطع است ، پرتويی كه همچون «لبخندِ سپيده دم» محسوس است امّا همچون راز غيب مجهول. ساده ترين نگاهها آن را به سادگی می بينند امّا پيچيده ترين نبوغها به دشواری می توانند يافت. روحهايی كه در برابر زيبايی و معنا و راز حسّاسند، گرما و روشنايی و رمز شگفت آن را همچون گرمای يك « عشق»، برق يك « امّيد» و لطيفه پيدا و پنهان زيبايی حس می كنند و آن را در پرتو مرموز سيمايشان، راز پرجذبه نگاهشان و طنين دامن گستر آوايشان، عطر مستیبخش انديشه شان ، راه رفتنشان، نشستنشان، سخنشان، سكوتشان و زندگی كردنشان میبينند، میيابند و لمس میكنند. و به روانی و شگفتی، « الهام» در درونشان جريان می يابد و از آن پُر، سرشار و لبريز میشوند. و اين است كه هر گاه بر بلندی قلّه تاريخ برآييم انسانها را هميشه و همه جا در پی اين چهره های ساده امّا شگفت میبينيم كه « عاشقانه چشم به آنان دوخته اند.» ابراهيم، نوح، موسی و عيسی، پيامبران بزرگِ تاريخ اين چنين بوده اند ، امّا محمّد(صلی الله عليه وآله وسلم)كه خاتم الانبيا است چگونه است؟« در برابر كسانی كه با وی به مشاجره برمیخاستند وی تنها به خواندن آياتی از قرآن اكتفا میكرد و يا عقيده خويش را با سبكی ساده و طبيعی بيان می كرد و به جدل نمی پرداخت. زندگیاش، پارسايان و زاهدان را به ياد       می آورد. گرسنگی را بسيار دوست میداشت و شكيباييش را بر آن می آزمود. گاه خود را چندان گرسنه می داشت كه بر شكمش سنگ میبست تا آزارِ آن را اندكی تخفيف دهد. در برابر كسانی كه او را می آزردند چنان گذشت میكرد و بدی را به مِهر پاسخ میداد كه آنان را شرمنده می ساخت. هر روز، از كنار كوچه ای كه می گذشت، يهودی ای طشت خاكستری گرم از بام خانه بر سرش   می ريخت و او بی آنكه خشمگين شود، به آرامی رد می شد و گوشه ای می ايستاد و پس از پاك كردن سر و رو و لباسش به راه میافتاد. روز ديگر با آنكه میدانست باز اين كار تكرار خواهد شد مسير خود را عوض نمی كرد. يك روز كه از آنجا می گذشت با كمال تعجّب از طشت خاكستر خبری نشد! محمّد با لبخند بزرگوارانه ای گفت: رفيق ما امروز به سراغ ما نيامد! گفتند: بيمار است. گفت: بايد به عيادتش رفت. بيمار در چهره محمّد كه به عيادتش آمده بود چنان صميميّت و محبّت صادقانه ای احساس كرد كه گويی سالها است با وی سابقه ديرين دوستی و آشنايی دارد. مرد يهودی در برابر چنين چشمه زلال و جوشانی از صفا و مهربانی و خير، يكباره احساس كرد كه روحش شسته شد و لكّه های شومِ بدپسندی و آزارپرستی و ميل به كجی و خيانت از ضميرش پاك گرديد. چنان متواضع بود كه عرب خودخواه و مغرور و متكبّر را به اعجاب وامیداشت. زندگیاش، رفتارش و خصوصيّات اخلاقیاش محبّت، قدرت، خلوص، استقامت و بلندی انديشه و زيبايی روح را الهام میداد. سادگی رفتارش و نرمخويی و فروتنیاش از صلابت شخصيّت و جذبه معنويتش       نمی كاست. هر دلی در برابرش به خضوع می نشست و هر غروری از شكستن در پای عظمتِ زيبا و خوبِ او سيراب میشد. در هر جمعی برتری او بر همه نمايان بود.»

صفات و ويژگيهای پيامبراكرم(صلی الله عليه وآله وسلم(

از آشكارترين صفات رسول خدا(صلی الله عليه وآله وسلم) اين بود كه غرورِ پيروزی او را نمی گرفت، چنان كه در بازگشت از نبرد بدر و فتح مكّه نشان داد، و نيز از شكست نا اميد نمی شد، همان طور كه شكست احد بر وی تأثير نداشت، بلكه پس از آن به سرعت برای جنگ «حمراءالأسد» آماده شد و نيز نقض پيمان بنی قريظه و پيوستن آنان به سپاه احزاب بر روحيه او تأثيری نگذاشت، بلكه او را ثابت قدم گردانيد. از صفات ديگر او احتياط و پرهيز بود كه نيروی دشمن را بدين وسيله ارزيابی كرده، برای مقابله با او به تهيّه ابزار و تجهيزات دست میزد. حتّی هنگام اقامه نماز نيز احتياط را از دست نمی داد، بلكه مراقب و هوشيار بود. صفت ديگر او نرمی همراه با صلابت بود كه در شرايط متغيّر جنگی از آن برخوردار بود و به سبب سرعت تغيير اين شرايط، دستورها و احكام جديدی صادر میكرد. سرعت در فرماندهی نزد او، برای مقابله با مسائل جدّی، شرطی اساسی بود و به تمركز فرماندهی، توجّه و تأكيد فراوان داشت. با ياران و قوم خود رفتاری مبتنی بر جذب و اصلاح داشت و روح اعتماد و آرامش را در ميان آنها تقويت میكرد. به كوچك رحم میكرد، بزرگ را گرامی میداشت، يتيم را خشنود كرده و پناه میداد، به فقيران و مسكينان نيكی و احسان میكرد، حتّی به حيوانات هم ترحّم مینمود و از آزار آنها نهی می كرد. از مهمترين نمونه های انسانيّتِ رسول خدا(صلی الله عليه وآله وسلم) اين بود كه آن حضرت نيروهايی را كه برای سرايا و جنگ با دشمن اعزام میكرد به دوستی و مدارا با مردم و عدم يورش و شبيخون عليه ايشان وصيّت و سفارش می فرمود. او بيشتر دوست داشت دشمن را به سوی صلح منقاد كند، نه اين كه مردانِ ايشان را بكشد. آن حضرت سفارش میكرد تا پير مردان، كودكان و زنان را نكشند و بدن مقتول را شكنجه و مُثله نكنند. وقتی قريش به او پناه آوردند، محاصره اقتصادی آنان را لغو و با تقاضای ايشان، برای تهيّه گندم از يمن، موافقت فرمود. او به صلح كامل در جهان دعوت میكرد و از جنگ، جز به هنگام ضرورت و ناچاری، پرهيز داشت. نامه هايی كه به سوی پادشاهان می فرستاد به سلام و صلح، آراسته و مزّين بود و آن را برای آغاز كلام در ديدار بين فرزندان آدم قرار داده بود. پيامبر اكرم(صلی الله عليه وآله وسلم) در جنگها بيش از يك فرمانده تعيين می كرد، ضوابطی دقيق برای فرماندهی لشكر و تقويت آن قرار میداد و بين اصول سياسی و نظامی ارتباط برقرار می ساخت و اطاعت از فرماندهان را رمزی برای انضباط، انقياد و فرمانبرداری می دانست. او برنامه ريزی جدّی، سازماندهی نمونه و فرماندهی برتر را بنياد گذاشت، و فرماندهی لشكر را بر اساس شايستگی و شناخت برگزيد. لشكر را به طور يكسان در فرماندهی خود جمع كرد، و از آنچه كه در وسع و توانايی رزمندگان بود بيشتر به آنان میبخشيد.

تلاش برای تحقّق انسانيّت

وجود رسول خدا(صلی الله عليه وآله وسلم) برای همه مردم مايه رحمت بود و هيچ كس را به سبب رنگ و جنس از شمول آن مستثنی نمی كرد. همه مردم نزد او روزی خورِ خداوند بودند. آن حضرت به اين رهنمودها دعوت میكرد:1

1-    رشد و اعتلای انسانيّت، میفرمود: «همه مردم از آدم هستند و آدم نيز از خاك است.»

2-    صلح و سلامتی قبل از جنگ

3-    گذشت و بخشش قبل از مجازات

4-    ـ آسان گيری و گذشت قبل از مجازات.

از اين رو، مشاهده می كنيم كه جنگهای او همگی برای اهداف والای انسانی بوده و به منظور تحقّق انسانيّت انجام می شده است. آن حضرت به نيكی، و احسان به مردم و دوستی و مدارا با آنان فرمان میداد. او نمونه های كامل از رحمت را در فتح مكّه نشان داد كه با وجود پيروزی بر دشمنان با ايشان برخوردی نيكو كرد، با توجّه به اين كه می توانست از همه آنان انتقام گيرد، ولی آنان را بخشيد و فرمود: برويد شما آزاد هستيد! در جنگ «ذات الرّقاع» به «غوث بن الحارث» كه برای قتل آن حضرت می كوشيد، دست يافت، ولی از او گذشت و او را آزاد كرد. پيامبر با اسيران با مدارا و رحمت برخورد می كرد، بر بسياری از آنان منّت می گذاشت و آزادشان می ساخت و لشكريان را به آنان سفارش می كرد. از جمله در يكی از جنگها، با دست خود، دست اسيری را - كه صدای ناله او را شنيد ـ باز كرد.

اخلاق فرماندهی

رسول اكرم(صلی الله عليه وآله وسلم) به اخلاقی آراسته بود كه خداوند او را چنين             می ستايد: «وَ إِنَّكَ لَعَلی خُلُق عَظيم».موصوف بودن به اين اخلاق، از او يك فرمانده موفّق ساخته بود كه  می توانست او را به مقصود رسانده و در بسياری از جنگها پيروزی را برای او به ارمغان آورد. آن حضرت به تمامی مردم مهربان بود و در همه شرايط با لشكريان و مردم خود مدارا می كرد، راستگويی امين، وفادار به عهد و پيمان خود بود، هنگام غضب خشم خود را فرو میبرد و هنگام قدرت از مجازات چشم پوشيده و می گذشت. او بين مردم «صلح و دوستی» برقرار می ساخت و از آنان كينه، دشمنی و فتنه را دور میكرد و هر كسی را در جايگاه خود قرار می داد. برجسته ترين صفات عقلی آن حضرت عبارت بود از: تدبير، تفكّر و دور انديشی. اين صفات در عملكردهای او نمايان است. با تفكّر و انديشه در مورد وضع قوم او می توان فهميد كه رسول خدا(صلی الله

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





تبليغات